عطرانتظار5

  • خانه 

مهمان عزیز

20 دی 1396 توسط مهديه عليائي طيبي شاهي

تا حالا نشده بود آقا را در سرکشی به خانواده‌ی شهدا این‌طور ناراحت ببینم. حتی وقتی برایشان چای آوردند میل نکردند و گفتند: “چه کسی این جمعیت را مطلع کرده؟ قرار نبود مزاحمت برای کسی فراهم شود.” راست هم می‌گفتند، بعضی از دیدارها آنقدر بدون مقدمه و سرزده انجام می‌شد که خانواده شهید فرصت نمی‌کردند اقوام نزدیکشان را دعوت کنند. اصلاً بنا نبود دفتر آقا طوری اطلاع دهند که خانواده شهید به زحمت بیفتند. پدر شهید که از آمدن آقا خوشحال بود همان‌طور که می‌خندید گفت: “شما نگران نباشید! از دفتر شما کسی ما را مطّلع نکرده است. من دیشب حضرت امام خمینی و فرزند شهیدم «علی‌رضا» را در خواب دیدم. آن دو نفر خبر آمدن حضرت‌عالی را به من دادند. امام به من فرمودند: “فردا شب مهمان عزیزی داری! به خوبی از مهمانت پذیرایی کن! گفتم: آن مهمان کیست؟ امام فرمودند:  رهبر شما!”

شهید
کتاب پرتویی از خورشید، ص100

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

عطرانتظار5

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس