عطرانتظار5

  • خانه 

نجوای پیامبر

24 آذر 1396 توسط مهديه عليائي طيبي شاهي

عن عائشة قالت: كذا عند رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم فى مرضه الذى مات فيه: ما يغادر منا واحدة إذ جاءت فاطمة تمشى ما تخطى‏ء مشيتها من مشية رسول‏اللَّه صلى اللَّه و سلم شيئا فلما رآها قال: مرحبا بابنتى فأقعدها عن يمينه أو عن يساره ثم سارها بشى‏ء فبكت، فقلت لها أنا من بين نسائه: خصك رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم من بيننا بالسرار و أنت تبكين؟ ثم سارها بشى‏ء فضحكت
قالت: فقلت لها: أقسمت عليك بحقى أو بمالى عليك من الحق لما أخبرتنى.
قالت: ما كنت لأفشى على رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم سره، قالت (عائشة):
فلما تؤفى النبى صلى اللَّه عليه و سلم سألتها؟ فقالت (فاطمة): أما الآن فنعم.
أما بكائى فإن رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم قال لى: إن جبرئيل عليه‏السلام كان يعرض على القرآن كل عام مرة فعرضه على العام مرتين، و لا أرى إلا أجلى قد اقترب فبكيت، فقال لى: إتقى اللَّه واصبرى، فإنى نعم السلف، ثم قال: يا فاطمة أما ترضين أن تكونى سيدة نساء العالمين أو نساء هذه الأمة، فضحكت.

ترجمه:
عايشه گفت:
نزد پيامبر (ص) بودم، در آن مريضى كه به همان از دنيا رفت، هيچ‏كدام از ما (زنان پيامبر (ص» رسول خدا (ص) را تنها نگذاشتيم. در اين هنگام فاطمه (س) آمد. راه مى‏رفت و راه رفتنش فرقى با راه رفتن رسول خدا (ص) نمى‏كرد.
چون پيامبر (ص) او را ديد فرمود:
آفرين به دخترم! و او را در سمت راست يا چپ خود نشاند. بعد در گوش او سخن گفت، پس فاطمه گريه كرد! من از بين زنان به فاطمه (س) گفتم: پيامبر (ص) تو را در بين ما براى گفتن اسرار خود برگزيد و تو گريه مى‏كنى؟!

بعد رسول خدا (ص) در گوش به او خبرى داد، و او خنديد! عايشه گفت: به فاطمه گفتم: تو را به حق خودم با مال خودم كه بر تو دارم قسم مى‏دهم، كه مرا از سخنانى كه پيامبر (ص) به تو فرمود خبر دهى، فاطمه (س) فرمود: من اسرار رسول خدا (ص) را فاش نمى‏كنم.
پس چون پيامبر (ص) وفات يافت، از فاطمه (س) پرسيدم. فرمود، حال مى‏گويم: گريه‏ام براى اين بود كه پدرم فرمود:
جبرئيل هر سال يك بار قرآن را بر من عرضه مى‏كرد، اما امسال دو بار عرضه كرد و دليلى نمى‏بينم مگر اينكهاجلم نزديك شده، و من گريه كردم. پس پيامبر (ص) به من فرمود:
تقواى خدا پيشه كن و صبر در مفارقت از من داشته باش، همانا من بهترين گذشتگان هستم، بعد فرمود:
اى فاطمه آيا راضى نيستى كه بوده باشى سرور زنان جهانيان، يا سرور زنان اين امت! پس من خنديدم.
(قال الحافظ الكبير سليمان بن داوود الشهير بأبى الطيالسى المتوفى (304) فى مسنده ص 196 ط الهند)

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

عطرانتظار5

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس